سرما زدگی تبر بی صدا
در مورد سرما زدگی مطالب زیادی در جاهای مختلف نوشته شده،که خیلی از آنها به علت عدم آگاهی و نداشتن علم نویسنده جز گمراهی و ایجاد ذهنیت غلط برای کوهنورد ثمره دیگری ندارد،به طوری که آموزش صحیح آن به او و پاک کردن اطلاعات غلط قبلی به مراتب از آموزش اولیه مشکل ترست.همانند کودکی که فبل از دبستان توسط والدین نا آگاه تحت یکسری آموزشهای غلط و یا خارج از سیستم آموزشی روز قرار میگیرد،که اصلاح آن یکی از بزرگترین مشکلات آموزگاران است،به همین دلیل دست اندرکاران تعلیم و تربیت تاکید دارند که آموزش ندادن بهتر از آموزش غلط است. از طرفی سرما زدگی یک بحث پزشکی است که درک آن نیاز به دانستن علوم پیش زمینه آن دارد و از توان عامه افراد خارج است،در اینجا سعی میکنم به طور خلاصه و مفید و در عین حال ساده مطالبی را در مورد آن بنویسم.
در اشخاص طبیعی وقتی قسمتهای انتهای بدن(extremities)در معرض سرما قرار میگیرند،دچار انقباض عروقی (vasocostriction)موضعی میشوند که در ادامه با انقباض عمومی عروق دنبال میشود،این تنگی عروق باعث کاهش خون رسانی به عضو می شود.وقتی دمای پوستی به?? درجه افت می کند،اندام حالت کبود می گیرد (cyanotic)،در ??درجه به خاطر تغییرات متابولیسم بافتی و تغییرات بیوشیمیائی ممکن است ظاهر پوست به نظر نشان دهنده اکسیژن رسانی خوب به پوست باشد،چون به رنگ صورتی در می آید،آسیب بافتی در این مرحله شروع میشود،یخ زدگی تا زمانی که دمای پوستی به ?- تا ??- درجه نرسد ایجاد نمی شود،ایجاد آن به فاکتورهائی مثل باد،خیس شدگی،تحرک،آسیبهای فیزیکی و تغذیه نامناسب ارتباط مستقیم دارد.
این عارضه به اشکال بالینی مختلف بروز می کند،یکی از اشکال آن که در ورزش ما مصداق پیدا می کند همان یخ زدگی بافتهاست(frostbite). بافت یخ زده به رنگ سفید یا آبی روشن در می آید،ممکن است قوام نرم یا سفت داشته باشد،در لمس سرد است و عموما بی حس،چرا که آسیب ناشی از سرما ایجاد بی حسی عصبی می کند و شخص هیچ احساسی ندارد تا زمانی که برای اولین بار پا یا دست سرما زده خود را ببیند.خیلی از علائم تا زمانی که پا دوباره گرم نشود دیده نمی شود. در نوع خفیف علائم شامل گزگز بی حسی و خارش است،با افزایش شدت دامنه حرکت عضو کاهش پیدا می کند و تورم شروع می شود،با گرم شدن سوزش و درد عضو شروع می شود،عضو سرما زده رنگ پریده می شود و شروع به تاول زدن می کند که ممکن است تاولها حاوی خون باشد،مرگ بافتی و سیاه شدن عضو (gangrene)نیز به تدریج پدید می آید. آسیب بافت در اثر یخ زدگی به ? درجه از نظر شدت تقسیم می شود. (همانند درجه بندی در سوختگی):
frostbite:
درجه بندی
درجه یک:یخ زدگی بدون تاول، پوست معمولا وجود دارد و از بین نرفته است.
درجه دو:یخ زدگی با تاولهای شفاف و بدون خون.
درجه سه:یخ زدگی با ازبین رفتن و مرگ پوست که همراه تاولهای خونریزی دهنده می باشد و گرفتاری بافت زیر پوستی نیز وجود دارد.
درجه چهار:یخ زدگی با گرفتاری بافتهای سخت مثل استخوان که تغییر شکل اندام را به همراه دارد. طبق شعار همیشگی، پیشگیری بهتر و کم هزینه تر از درمان است.در حال حاضر وبا وسایل و تجهیزات پیشرفته کوهنوردی و ارتقاء تکنولوژی در ساخت کفش و پوشاک کوهنوردی و در دسترس بودن آن برای اکثر کوهنوردان،نسبت به نبود این لوازم در کشور ما در گذشته نه چندان دور که حتی
برای برنامه های زمستانی چند روزه در علم کوه و دماوند هم از کفشهای یک پوش استفاده می شد (در حال حاضر برای صعود زمستانی توچال هم اکثرا کفشهای دو پوش و سه پوش حرفه ای استفاده می کنند)،سرما زدگی انگشتان با این وصف و در شرایط غیر بحرانی(مثل شب مانی اضطراری در ارتفاع آن هم در زمستان و امثالهم ) نشان دهنده چیزی نیست جز بی تجربه گی نفر و از آن مهمتر عدم شایستگی سرپرست.سرپرستی برنامه فقط هماهنگی افراد،تعیین ساعت حرکت،گرفتن مینی بوس و دستور دادن نیست،بلکه یک سرپرست باید دانش فنی کافی در تمام زمینه های کوهنوردی و همینطور تجربه کافی در این زمینه را دارا باشد و علاوه بر آن هنر به کار بستن این علم و تجربه را بخصوص در شرایط بحرانی داشته باشد.این سرپرست است که علاوه بر انتخاب افراد از نظر آمادگی فنی و روحی متناسب با برنامه باید قبل از یک برنامه زمستانی تمام لوازم و پوشاک تک تک افراد را بررسی نماید و به آنها راهنمائیهای لازم را جهت انتخاب آن بنماید پس باید اول خود قدرت شناخت فنی لوازم را داشته باشد،در حال حاضر انواع و اقسام کفش های دو پوش در فروشگاهها موجود است ولی فقط دو پوش بودن آن برای انجام یک برنامه زمستانی در ارتفاع کافی نیست،بعضی از این کفش ها که ظاهر خیلی خوش آب و رنگی هم دارند،برای زمینه های دیگری طراحی شده اند مثل یخنوردی ویا صعودهای ترکیبی و نه برای صعودهای زمستانی در ارتفاع و حتی این موضوع را کارخانه سازنده در کاتالوگ ها ویا حتی در برگه های راهنمای همراه کفش گوشزد کرده است ولی کو گوش شنوا.بنابراین اگر افراد کم تجربه برنامه ندانند ولی سرپرست باید بداند و اطلاعات فنی کافی در جهت شناخت لوازم کوهنوردی را داشته باشد و بدون تعارف یا از حضور شخص بدون لوازم و پوشاک متناسب با برنامه جلوگیری کند ویا وسایل مورد نیاز برای او را تهیه نماید.
پیشگیری
متاسفانه بعضی از فروشندگان لوازم کوهنوردی به دروغ و یا کمی خوشبین باشیم از روی عدم آگاهی جهت فروش لوازم خود اطلاعات غلط به خریدار می دهند و با عناوین دهان پر کنی مثل ضدباد،ضدآب،ضد طوفان،گورتکس و غیره سعی در فروش اجناسی دارند که از نظر فنی فقط در حد کمپینگ می باشند،بدون اینکه متوجه باشند این کار چه خطراتی را میتواند برای خریدار به همراه داشته باشد.
نکته بعدی زمان بندی صحیح برنامه توسط سرپرست است. یک برنامه زمستانی به خصوص در ارتفاع باید در کوتاه ترین زمان ممکن به اتمام برسد و از در معرض سرما قرار گرفتن بی مورد افراد باید جلوگیری کرد و باید در نظر داشت همیشه شرایط آب و هوا خوب نخواهد بود و در زمستان به سرعت یک روز آفتابی به طوفان و کولاک شدید تبدیل خواهد شد،پس نباید زمان را هدر داد و قبل از اجرای برنامه باید افراد را از نظر آمادگی و قدرت یک دست انتخاب کرد تا برنامه از نظر زمانی به طور معقول انجام پذیرد.این مسئله علاوه برکم کردن ریسک خطر بر ارزش فنی صعود نیز می افزاید.به طور مثال صعود زمستانی دماوند از جبهه جنوبی برای گروهی با آمادگی معمولی در شرایط نرمال ? تا ? روز در سالهای پر برف بیشتر زمان نمی برد گر چه با آمادگی خوب یک روزه هم راحت صعود می شود،صعود با زمان بیشتر حتما ریسک خطر از جمله سرما زدگی را بالا می برد،شاید خیلی ها بگویند زمان برای ما مطرح نیست ولی این را باید بدانیم که از نظر ارزش فنی فقط اینکه بگوئیم قله را صعود کردیم مهم نیست بلکه چه گونه قله را صعود کردیم مهم است،با چه زمانی،از کدام جبهه،در چه فصلی و احیانا با چه نکات اشتباهی که منجر به صدمه به افراد تیم شده است.به یاد یک جمله از کوهنورد آمریکائی فاتح ?? قله هشت هزار متری "ادوایستورس" که گفته هیچ کوهی برای کوهنورد ارزش مردن ندارد،ولی به نظر من کوه ها ارزش والائی دارند این ما هستیم که باید از نظر آمادگی در خود چنان ارزشی ایجاد کنیم که بتوانیم به سلامت آنها را صعود کنیم واز صعودمان لذت ببریم.