اخلاق کوهنوردی
با ید ببینیم برای چه به کوه میرویم در کوه و بیابان بدنبال چه میگردیم برای چه این همه خود را خسته میکنیم عرق میریزیم در زمستان گاهی اوقات تا کمر در برف فرو میرویم و بعضا خیلی از خطر ات را بجان میخریم و تا سر حد مرگ با طبیعت دست وپنجه نرم میکنیم آیا هدف فقط رسیدن به قله است و فتح آن ؟ و یا در تابستان در آن گرمای سوزان و طاقت فرسادر کوه ها بالا میرویم و از فرط ریزش عرق از سر ورویمان تمام بدن خیس میگردد و گاهی او قات آب در دسترس نیست ودرآن وضعییت حاضری گرانترین سرمایه ات را بخاطرمقداری آب آشامیدنی بدهی و آنرا بدست بیاوری. و سوالات زیاد دیگری هست که هر کوهنوردی وهر طبیعت دوستی باید از خود بپرسد و یا میپرسد . که چرا وقت خود را میگیرد و هزینه میکند وخود را به دل طبیعت میزند چه میخواهد بفهمد.ج:او می خواهد نگذارد که این جسم که در آن روح خودنهفته است تن پرور ببار بیاید و منطقی که شاید خیلی ماهااز آن سر در نیاوریم و ندانیم ولی حقیقتی است انکار ناپذیر .جسم را بسختی وبا طبیعت مانوس میکنیم تا این روح با عظمت در کالبد جسم است پرورش بیابد و بتواند به قله انسانیت برسد و بزگرترین قله ها را که همانا قله کمال انسانیت – معرفت – مردانگی است صعود کند آن موقع هست که این تن و جسم که رمقی دیگر برایش بالا رفتن نمانده است وقتی که به آن قله میرسد احساس رضایت و خوشحالی و شادمانی میکند ودر آن موقع هیچ گونه احساس خستگی نیز از راه پیموده شده نمیکند . قله انسانیت –در بین کشور ها بین مرد وزن – قوم ها – نژادها- و زبانها و فرقه ها مرزی ندارد . انسان ها از هر قوم و نژاد و از هر کشوری اعم از زن ومرد- پیر و جوان دراین وادی یکسانند و قانون برای همه یکی است و هم دارای حق و حقوقند و کسی بر کسی دیگر برتری ندارد کسی که به کوه میرود باید سعی نماید که تحملش در برابر سختی ها وناملایمات بیشتر شود در واقع بالا رفتن به نوعی تمرین و ممارست جهت بالا بردن ظرفیت درونی خویش است در واقع تحمل نمودن در برابر عصبانیت است در واقع تحمل تشنگی گرسنگی. رنج ومشقت – بالا رفتن یعنی واکسینه شدن در مقابل ضعف های جسمانی و روحی و روانی میباشد صعود یعنی با آغوش باز بدنبال هدف رفتن یعنی بدنبال امید رفتن. باشد که درس معرفت را ازاین سیر وسلوک صعود ها بیاموزیم.