متوقف کردن سقوط
نیروی ایستا ( استاتیک ) : تصور کنید که یک وزنه 4/5 کیلویی به طناب وصل شده ، سپس طنابی را در فاصله 1 متری بالای این وزنه بدست گرفته اید تا وزنه را بالاتر از زمین نگه دارید . نیروی جاذبه نیرویی بطرف پایین وارد می کند ، درحالی که این نیرو توسط قدرت نگهداری شما در بالای طناب خنثی می شود . این نیروی جاذب که روی وزنه وارد می شود به وزن شما معروف است . نیرویی که شما در بالای این وزنه ایجاد کرده اید تا آنرا نگه دارد نیرویی ایستا یا استاتیک گفته می شود .
نیروی اصابت : در حالی که طناب را چسبیده اید و در دست شما تکان نمی خورد ، یک نفر وزنه را بلند و سپس رها می کند . نیروی جاذبه با عث می شود تا وزن با شتاب 9/8 متر در ثانبه سقوط کند . زمانی که طنابی را در دست دارید ، سقوط را متوقف می کند نیروی اصابت ناگهانی تولید شده بسیار بیشتر از نیروی وزن وزنه خواهد بود که قبلا شما برای مقابله با نیروی جاذبه با چسبیدن طناب ایجاد کرده بودید . نگهداری وزن این وزنه در حال سقوط نیرویی بیشتراز نیروی ایستا می خواهد و هرچه شتاب این نیرو بیشتر شود انرژی حاصل از سقوط هم بیشتر خواهد بود .
نیروی اصابت با کیلو نیوتن (KN) بیان می شود و واحدی برای اندازه گیری نیرو است . یک کیلو نیوتن 102 کیلوگرم وزن استاتیک است . به خاطر داشته باشید که وزن مقیاسی برای نیرو است ، بدن انسان تحمل نیرویی بالاتر از KN12 را ندارد که معادل 1200 کیلوگرم است . به سخنی دیگر معادل پانزده برابر وزن بدن انسان - این تحمل فقط برای لحظه ای کوتاه و بدون خطر آسیب جدی است ( تا حدود کمی چیزی شبیه به باز شدن چتر نجات موقع سقوط آزاد و امثال هم ) .
طول سقوط : نیروی مورد احتیاج برای نگهداری وزن ، بستگی به این نکته هم دارد که توقف سقوط چقدر سریع انجام شود . متوقف کردن سریع تر یک سقوط مستلزم نیرویی بیشتر از حالتی است که مقداری طناب لیز بخورد . بدلیل مشابه نگهداری وزن یک فرد ثابت مستلزم نیرویی کمتر از فردی می باشد که در حال سقوط است و انرژی زیادی تولید می کند . متوقف کردن سریع یک سقوط در حداقل زمان ممکن می تواند از برخورد او به تاقچه ها وسنگهای سر راه جلوگیری کند ، اما متوقف کردن سریع یک سقوط می تواند باعث فشاری زیاد روی ابزارهای میانی کل سیستم - از جمله خود فرد سقوط کننده ( سرطناب ) - بشود و نیروی اصابت خطرناک وزیادی تولید کند . از اینرو نیاز است که بطریقی ایمن ، انرژی تولید شده توسط سنگنورد سقوط کننده جذب شود .
مزایای طناب دینامیک : این طنابهای مدرن باعث جلوگیری از بوجود آمدن نیروی اصابت خطرناک می شوند و با کش آمدن و طولانی شدن انرژی را جذب می کنند ( ابزارها و طنابچه های اتصال به میانیها نیز کم تاثیر نیستند در اینجا صرفا در خصوص طناب بحث شده است ) در غیر اینصورت با طنابهای با درجه دینامیکی کمتر باید حمایت دینامیک کرد بدین طریق که از فیکس کردن یکباره سرطناب خودداری نموده و با طناب دادن ، ترمز کردن نرم تر صورت بگیرد ( یاد گیری این روش دشوار است و اعمال نادرست آن می تواند دست حمایت کننده را نظیر له شدن در چرخ گوشت ! حسابی بسوزاند و سقوط کننده نیز دیگر هیچ ! ) از آنجایی که ابزارهای مدرن حمایت فقط اجازه مقدار کمی سر خوردن طناب و رهاشدن آنرا می دهند ( مانند تیوبر ، ریورسو و ... ) ، یک چیز دیگر باید باعث نرمتر کردن ترمز می شود این یک چیز دیگر کش آمدن و مطول شدن طناب است . طناب ایمن برای فرد صعود کننده ( که احتمال سقوط او می رود ) باید از نوع طناب دینامیک سنگنوردی باشد . طنابهای استاتیک ( معمولا در غار نوردی استفاده می شوند ) ، اسلینکهای بافته شدن و طنابهای جانبی که برای فرود و ایجاد کارگاه و سایر موارد استفاده می شوند برای ترمز کردن ایمن یک سقوط کش نمی آیند و مناسب سنگ نوردی نیستند . این را بدانید طنابها بر حسب قدرت خود دسته بندی نمی شوند ، بلکه برحسب قدرت اصابت خود ( کیلو نیوتن ) گروه بندی میشوند این بخاطر آن است که طناب کاری بالاتر از پاره نشدن در موقع سقوط یک سنگنورد انجام می دهد . طناب باید کش بیاید تا انرژی را جذب کند .
فاکتور سقوط : نیروی اصابتی که توسط سقوط در طناب دینامیک تولید می شود توسط دو عامل سبب ایجاد چیزی به نام فاکتور سقوط می شوند که حاصل تقسیم طول سقوط بر طول مقدار طنابی است که سقوط روی آن انجام می شود . بصورت ریاضی این مطلب این چنین است : فاکتور سقوط = طول طنابی که سقوط روی آن انجام می شود تقسیم بر طول سقوط .درهرحالت سنگنوردی ، فاکتور سقوط 2 بالاترین چیزی است که یک سنگنورد با آن دسته پنجه نرم می کند .بدین معنی که مقدار سقوط دقیقا دوبرابر طول طناب آزاد است . مثلا اگر سرطناب از فاصله 3متری بالای محل ( مثلا کارگاه ) سقوط کند و هیچ میانی کار نگذاشته باشد بنابراین سه متر از طناب در این سقوط درگیر خواهد بود اما این فرد بد شانس در فاصله 3متری پایین محل حمایت متوقف خواهد شد ( البته اگر حمایت چی تند و چابکی داشته باشد و تاقچه و زمین مانع راهش نشود ! در غیر اینصورت پاسخش را خودتان حدث بزنید ! ؟ ) این بدین معنی است که طول سقوط او 6 متر شده . با بردن این ارقام درون فرمول بالا می توانیم به فاکتور سقوط 2 برسیم : فاکتور سقوط 2 = 3متر طول طناب تقسیم بر 6متر طول سقوط . سقوطی با این فاکتور تولید حداکثر نیروی اصابت روی کارگاه افراد تیم می کند و شرایط وخیمی را می سازد ، به تصویر توجه کنید .
اگر مقداری از طناب آزاد باشد و حمایت های میانی وجود داشته باشند و یا عملی دینامیکی از سوی حمایت کننده صورت بگیرد ( مثلا کمی خیز بردارد و یا حمایت دینامیکی با طناب انجام دهد ) فاکتور سقوط از 2 کمتر خواهد شد . زمانی که مقدار طناب بیشتر آزاد باشد ، سقوط مشابه نیروی اصابت کمتری ایجاد و فشار کمتری به سیستم وارد می شود ( سیستم به مجموع : کارگاه ، فرد حمایت کننده ، صعود کننده ، میانی ها ، طناب و ابزار حمایت و در نهایت به کلیه عوامل و وسایل درگیر یک صعود گفته میشود ) اگر طول سقوط کماکان 6متر ولی طول طناب درگیر سقوط 30متر باشد ، ممکن است سقوط کمی از نظر زمانی بیشتر طول بکشد ، اما توقف سقوط و فاکتور آن را می توان با توجه به حالت جدید محاسبه کرد : فاکتور سقوط 0/2 = 30متر طول طناب تقسیم بر 6 متر طول سقوط .
همواره بدانید فاکتور سقوط پایین تر ( عدد اعشاری ) همیشه به معنی نیروی اصابت کمتر است چراکه در این حالت طول طناب بیشتر از طول سقوط است . باید تصور کنید که هر سقوطی با این فاکتور همان مقدار نیروی اصابت تولید خواهد کرد .
استانداردهای آزمایشات سقوط : حداکثر نیروی تصادفی که برای تک طناب دینامیک مجاز است بین 7 تا 11 کیلو نیوتن خواهد بود و در استانداردهای UIAA و CEN نباید بیشتر از 12 کیلو نیوتن تجاوز کند . ( مراجعه کنید به کاتالوگ و بروشور طناب خود ) آزمایشات استاندارد سقوط بگونهای انجام می شوند که در آن حمایت دینامیک وجود ندارد و طناب همه نیروی تصادف که روی آن وارد می شود را جذب می کند . این کار باعث آزمایش قدرت طناب می شود . دوم اینکه فاکتور سقوط در آزمایشات بالا انتخاب می شود در استانداردهای UIAA و CEN فاکتور سقوط 1/78 که از نظر فنی دقیق تر است جایگزین حداکثر فاکتور 2 می شود . فاکتور 1/78 = 2/8 متر طناب تقسیم بر 5 متر طول سقوط .
فهمیدن فاکتور سقوط و چگونگی مهار و نیز دانستن مقدار تاثیر آن بر روی نیروی اصابت از اصول اساسی حمایت ایمن و سالم است . پس همواره یادمان باشد حتما حتما حتما بعداز کارگاه در ابتدای مسیر اولین میانی را محکم بگذاریم ( اینکار از پیش آمد سقوط فاکتور 2 جلوگیری میکند) . در حمایت سرطناب از حمایت مستقیم برروی کارگاه خودداری کنیم ( چراکه از حمایت دینامیکی جلوگیری می کند . حمایت با بدن و ابزاری که بر بدن فرد حمایت کننده استوار میگردد بهترین حمایت سرطناب است ) . به فواصل میانی ها دقت کنیم که بیش از اندازه طولانی نشوند ( یادم هست دریکی از برنامه های صعود بر روی یک دیواره بلند با شخصی هم طناب بودم که فاصله هر میانی را حدود 4 متر و نیم در نظر می گرفت با اینکه ابزار هم کم نداشتیم هر 4 متر یک میانی کار می گذاشت ! ابتدا فکر می کردم کارش خیلی درست است ! که اینگونه با آسایش صعود می کند اما بعدها فهمیدن عقلش درست کار نمی کند ، چراکه اگر او پاندول میشد هردوی ما باید الان با قطره چکان آب دهانمان می ریختند ... یادم نمی آید دیگر گذاشته باشم او همراه من سرطناب صعود کرده باشد ) در کار گذاشتن ابزار ( مانند ابزارهای گشتاوری و ... ) در مسیرهای ابزارخور دقت لازم را خرج کنیم ( گاهی خارج شدن ابزار از جایشان اصطلاحا باعث زیپ شدن مسیر میشود که دسته کمی از فاکتور 2 نیست ) حمایت باید دائما پویا باشد بدین معنی که حمایت چی چشم از صعود کننده برندارد ( او را فراموش نکند ) گاهی بایک جست و خیز کوتاه سقوطی آسانتر برای سرطنابمان فراهم می کنیم . یادمان نرود خیلی سفت و محکم حمایت کردن ( بیش از اندازه جمع کردن طناب که باعث سقوط صعود کننده شود ) فقط دست و پای سرطناب را می بندد بگذاریم قسمت کمی از طناب در مسیر آزاد بماند ، منظورم آویزان ماندن طناب نیست ( تا حدی که جمع کردن آن دردسر نیافریند ) مطمئنا خطری ندارد . سرطنابی که با طناب سفت صعود می کند اعتماد به نفس لازم برای تاپ مسیر را ندارد ( دائما داد می زند فیکس ! فیکس ! فی ی ی ی ی ی ی ی ی یکس ! ! ! ) به او طناب بده تا لذت آزادی بر اوج بلندی ها را واقعا حس کند در غیر اینصورت بهتراست برای سرطناب شدن روز دیگری را انتخاب کند احتمالا او آمادگی لازم را ندارد و با دیدن کمی از طناب آزاد زهره اش می ترکد ... نکند بمیرم ! ( من در فیکس کردن طنابم خیلی حساسم ، احساس می کنم دارد جر می خورد واقعا دلم برای طنابم می سوزد ! )
به او طناب بده تا لذت آزادی بر اوج بلندی ها را واقعا حس کند